دکتر احمد مبلغی، متفکر و نظریهپرداز وحدت امت اسلامی نوسازیاندیشهها و ادبیات حوزه تقریب مذاهب اسلامی را در راستای تبیین رابطه تقریب با نهادها، پدیدهها و پدیدارهای اجتماعی و حوزههای مختلف حیات بشری بهویژه حیات امت اسلامی، ضروری دانست. به گزارش خبر جنوب فارس به نقل از ایسنا، آیتالله دکتر احمد مبلغی، متفکر و نظریهپرداز […]
دکتر احمد مبلغی، متفکر و نظریهپرداز وحدت امت اسلامی نوسازیاندیشهها و ادبیات حوزه تقریب مذاهب اسلامی را در راستای تبیین رابطه تقریب با نهادها، پدیدهها و پدیدارهای اجتماعی و حوزههای مختلف حیات بشری بهویژه حیات امت اسلامی، ضروری دانست.
به گزارش خبر جنوب فارس به نقل از ایسنا، آیتالله دکتر احمد مبلغی، متفکر و نظریهپرداز وحدت امت اسلامی، در همایش «نوسازیاندیشهها و ادبیات حوزه تقریب مذاهب اسلامی؛ امکانسنجی و ضرورت»، که به همت معاونت پژوهشی دانشگاه مذاهب اسلامی بهمناسب هفته وحدت برگزار شد، بر جایگاه دانشگاه مذاهب اسلامی به معنای پایگاه اندیشهپروری و اندیشهسازی و قویترین خاستگاه برای تولید اندیشه و ادبیات معطوف به تقریب مذاهب اسلامی و روابط فیمابین امت، تأکید کرده و فلسفه وجودی دانشگاه مذاهب اسلامی را توسعه دانش و اندیشه مرتبط با تقریب دانستند. عضو خبرگان رهبری اشاره کرد که هر موضوع اجتماعی، بهویژه موضوعات اجتماعیِ کلان و جهانشمول، نیازمند نوسازی و تولید ادبیات است و در کنار آن، نیازمند نوسازی و تولید نظریه هم در ارتباط با موضوع خود، میباشد. پس ما با دو مقوله مواجه هستیم: یکی مقوله ادبیات و تولید و توسعه آن و دیگری توسعه و تولید نظریهها. البته رابطه اینها یک رابطه متقابلی است؛ گاهی یک نظریه که ایجاد میشود، ادبیات تولید میشود و گاهی هم تولید و توسعه ادبیات زمینهای خواهد شد برای ایجاد نظریه و البته میتوانند مستقل از همدیگر هم باشند. رابطۀ این دو به هم علمی است و هر یک از جهاتی وامدار دیگری است. بنابراین، ما هم به توسعه و تولید ادبیات نیازمندیم و هم به تولید و توسعه نظریه در ارتباط با موضوعات اجتماعی. رئیس اسبق دانشگاه مذاهب اسلامی گفت تقریب از موضوعاتی اجتماعی بسیار مهم با یک دامنه گسترده است. قلمرو تقریب میان مذاهب اسلامی، همه امت را دربر میگیرد با همه فرق و مذاهبی که در این قلمرو وسیع قرار دارند. همه فرزندان این امت، امت عالیقدر پیامبر اسلام، باید رابطه اجتماعی نزدیک و تنگاتنگ با همدیگر داشته باشند و هرکجا گسست و دوریای، یا خدای نخواسته، تفرقهای وجود داشته باشد باید به سمت آن نقطۀ خطرناک یعنی تفرقه یا دوری رفت و با سازوکارهای فعال تقریبی آن نقطه را از بین برد و تبدیل به نزدیکی کرد. از اینرو، تقریب از آن دسته موضوعات اجتماعی مهمی است که از یک طرف با حوزههای مختلفی مرتبط است و هم از طرف دیگر دامنۀ بسیار گسترده و بزرگی، به فراخنای امت دارد. این استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه، درادامه افزود باید در عرصه تقریب هم به نوسازی و توسعه و تولید ادبیات و هم به نوسازی و تولید نظریه دست بزنیم و در واقع ما تشنه نظریه در رابطه با تقریب مذاهب اسلامی هستیم. بدون نظریه گام برداشتن در این میدان، احیاناً یک گام برداشتن غیر مفید و حتی گاهی مضر خواهد بود؛ بدون نور نظریه و بدون نورافکن نظریه نباید وارد این میدان شد. اگر شدیم باید به سرعت، دست به دامان نظریهپردازان شویم تا دمبهدم نظریات مربوط به این فضا را فراهم آورده و ارائه کنند تا بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم فلسفه وجودی تقریب را محقق کرده و هم بتوانیم آن سازوکارهای قوی و فعالی را که بر دوش خود تقریب را حمل میکنند، ایجاد کنیم. رئیس شورای دینپژوهان کشور سخنان خود را با این پرسش ادامه داد که چرا ما نیازمند تولید و توسعه ادبیات و یا تولید و توسعه نظریات در حوزه تقریب هستیم؟ وی سه عامل را برای پاسخگویی به این پرسش بنیادین، مطرح کرد: نخستین عامل لزوم تبین رابطه تقریب با نهادها، پدیدهها و پدیدارهای اجتماعی و حوزههای مختلف حیات بشری بهویژه حیات امت اسلامی است. جامعه امروزی بیش از هر زمان دیگری مسائل آن متداخل شده است. میان قضایا، مسائل، حوادث و پدیدهها و پدیدارهای اجتماعی یک رابطه تنگاتنگ برقرار است؛ چنین نیست که یک مسئلهای که رخ میدهد آن مسئله بهتنهایی در فضای اجتماعی حضور پیدا کند؛ نه، رابطه دارد با مسائل دیگر و این حوزههای مختلف بشری رابطه درهمتنیده، درهم آمیختهای دارند بهگونهای که امروزه دانشهای بینارشتهای میآید تا هر کدام از ضلعی و زاویهای تخصصی، بتواند یک مسئلهای را که دارای ابعاد مختلف است، مورد بررسی و مطالعه قرار بدهد، شناسایی و عرضه بکند. ما نباید تصور کنیم در جامعه امروزی پدیده و پدیدارهای، هر کدام راه خود را جدای از تاثیرپذیری یا تاثیرگذاری بر دیگری میروند، این جور نیست. پس ما باید رابطه هر موضوع اجتماعی را و از جمله تقریب را که یک موضوع اجتماعی بسیار حساس هست با پدیده و پدیدارهای دیگر و با نهادهای اجتماعی دیگر مشخص کنیم. باید بفهمیم و بدانیم که رابطه تقریب با علم چیست؟ با دانشگاه چیست؟ با علوم دینی و علوم غیردینی کدامست و چه رابطهای باید برقرار بکند؟ چه رابطهای با مقوله فرهنگ دارد و چه ارتباطی باید بین آن و قضایای فرهنگی برقرار باشد؟ رابطه تقریب با سیاست خارجی، با سیاست داخلی، با مسائل جهان اسلام و جهان امروز چگونه است؟ لذا، باید موقف و موضع تقریب با همه نهادها، پدیدهها و پدیدارها و عرصهها تعریف بشود؛ تعریف این رابطه، بدون اینکه ادبیات آن خلق شود، توسعه مفهومی ایجاد گردد و بدون نظریه و نظریهپردازی ممکن و میسر نخواهد بود. بنابراین، انسان بهصورت وهمی و خیالی نمیتواند این توسعه را ایجاد کند. باید با دانش و اندیشه این کار را انجام دهد؛ محصول و برآمدۀ دانش و اندیشه هم ادبیات و نظریهها هستند.