خالق «زیزیگولو» از محبوبیت این شخصیت عروسکی سریال کودکان و نوجوانان میگوید و اینکه چگونه بعدها به شخصیت کاغذی و کتاب تبدیل شد. این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و خالق «قصههای زیزیگولو» به گزارش خبر جنوب فارس به نقل از ایسنا ؛درباره گُل کردن این اثر در زمان خود و پیوستن آن به خاطره […]
خالق «زیزیگولو» از محبوبیت این شخصیت عروسکی سریال کودکان و نوجوانان میگوید و اینکه چگونه بعدها به شخصیت کاغذی و کتاب تبدیل شد.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و خالق «قصههای زیزیگولو» به گزارش خبر جنوب فارس به نقل از ایسنا ؛درباره گُل کردن این اثر در زمان خود و پیوستن آن به خاطره جمعی کودکان و نوجوانان آن دوره، اظهار کرد: اعتقاد بر این است که بچهها بیشتر از برنامههایی استقبال میکنند که خاص خودشان است، آنها را دنبال میکنند و به آنهایی دل میبندند که میبینند بزرگترها هم آن برنامه را دوست دارند و آن برنامه را با لذت تماشا میکنند. این موضوع به آنها احساس غرور میدهد زیرا حس میکنند برنامهای که برای آنهاست، توجه بزرگترها را جلب کرده است. اما متأسفانه در ساخت برنامههای کودکان، کمتر به این مسئله توجه میشود. برنامههای کودک مطرح و شناختهشده در تمام دنیا، برنامهها و سریالهایی هستند که بزرگترها آن برنامه را اگر بیشتر از بچهها دوست نداشته باشند، کمتر از بچهها دوست ندارند. این یک رمز موفقیت در مخاطبسنجی و جذب مخاطب است. او سپس گفت: از ابتدا برای ساخت برنامه «زیزیگولو» قصد بر این بود که محوریتش مخاطب کودک باشد ولی نگاه عام به خانواده هم داشته باشد؛ در این برنامه دو خانواده هستند با بچههایشان؛ یکی بچه فانتزی و خیالی و دیگری بچه واقعی. این دو به نحوی یکدیگر را کامل میکنند، دنیای فانتزی و دنیای واقعیت را به بچهها نشان میدهد و به همان اندازه که بچهها در واقعیت زندگی میکنند، در تخیل و رویا هم رشد میکنند و بزرگ میشوند. بچهها فضای فانتزی را از طریق کتاب و یا به واسطه انیمیشن و برنامههای خاص کودک به دست میآورند و هرچقدر این فضا متنوعتر، جذابتر و پربارتر باشد و بچهها با این برنامهها و سرگرمیها رشد کنند، طبیعی است نسل پویاتر، کنجکاوتر و مشتاقتری به شناخت پدیدههای نو و در نهایت جامعه سالمتر و پویاتری خواهیم داشت. در این هیچ شکی نیست. اخوان با تأکید بر اینکه کوششهایی که برای ساخت برنامههای اینچنینی میشود، بسیار ناچیز است، بیان کرد: زمانی که «زیزیگولو» ساخته شد موقعیت بسیار خاصی در تلویزیون بود؛ هم به لحاظ مدیران دلسوزی که در آن زمان بودند و هم اینکه فضا، فضای بسیار زندهای بود. کارگردانها، نویسندهها و تولیدکنندهها هر کدام کاری دستشان بود و در رقابت با هم سعی میکردند که به اصطلاح کم نیاورند و این باعث رشد برنامهها میشد. فضا بازتر بود و ایدهها آزادتر مطرح میشدند زیرا شناخت بیشتری در سطح مدیریت وجود داشت. «زیزیگولو» در یک موقعیت بسیار خاص ساخته شد که دیگر تکرار نشد، دیگر تکرار نشد و دیگر تکرار نشد. نویسنده ««شبحی با کلاه سیلندر»، «سبیل سرگردان» و «کلاس مخفی» افزود: معمولا بر اساس کتاب و مجموعه داستان، کار فیلم و سریالی ساخته میشود اما برای اولین بار بود که به خاطر استقبال از یک سریال، کتابش نوشته شد؛ زمانی که «زیزیگولو» ساخته شد، به قدری از آن استقبال شد که چند تن از بزرگان ادبیات کودک، خواستند تا به صورت کتاب منتشر شود، در نهایت مجموعه کتاب «زیزیگولو» در انتشارات امیرکبیر در زمان مدیریت آقای رحماندوست، در ۱۰ جلد و ۳۰ قصه منتشر شد. در واقع چون سریال هواخواه پیدا کرده و پربیننده بود، به کتاب تبدیل شد. هم سریال و هم کتاب را من نوشتم. کتاب به مقتضیات ادبیت با سریال متفاوت است؛ به هر حال تلویزیون یک مقوله است و کتاب مقوله دیگری، البته اشتراکاتی دارند و اختلافاتی. آنچه مشخص است، این است که در قصههای کتاب، حال و هوا و زبان و ادبیات قصه تغییراتی داشته و چند قصه جدید اضافه شده است؛ البته برخی از قصهها، تلویزیونی بود و قصههای جدید که منحصر به کتاب باشد، ساخته شد. هرچند این مجموعه کتاب قابلیت این را دارد که به صورت انیمیشن دربیاید. چندینبار صحبتش شده که فوقالعاده مناسب انیمه است اما هیچ اقدامی دربارهاش نشده است.