تغییر نام کهگیلویه و بویراحمد به همه پرسی گذاشته شود
آیا تغییر نام کهگیلویه و بویراحمد بر سرنوشت مردمانش تاثیرگذار خواهد بود؟
در ایران، از شمال تا جنوب, استان هایی که نام آنها از دو بخش تشکیل شده است جز محرومترین استان های کشور هستند.
ازجمله ؛
خراسان شمالی،اذربایجان شرقی،سیستان و بلوچستان،کهگیلویه و بویراحمد،چهارمحال بختیاری
تغییر نام استان کهگیلویه و بویر احمد با مخالفت ها و موافقت هایی در رسانه های خبری محلی روبه رو شده است و نخبگان این استان هر یک از زاویه ای به مخالفت و موافقت پرداخته اند. از آغاز طرح تغییر نام حداقل ۱۸ سال گذشته است، اما بحث درباره آن همچنان داغ است.
محتمل ترین نام جایگزین برای استان “زاگرس” است. اما در کنار این نام که یادآور سلسله جبالی در غرب و جنوب غربی کشور است اسامی دیگری مانند ایلات، آریو برزن، دنا، پارت، پارسیان، گجستان ،تامرادی و….نیز مطرح شده است.
کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای ایران است که مرکز آن، شهر یاسوج میباشد. این استان با مساحتی حدود ۱۶ هزار و ۲۴۹ کیلومتر مربع، در امتداد رشته کوههای زاگرس قرار دارد که از شمال به چهارمحال و بختیاری، از غرب به خوزستان، از جنوب به بوشهر و از شرق به فارس و اصفهان محدود میشود.
این استان حدود ۱ درصد از مساحت کل کشور را در بر میگیرد. با این وجود بیش از ۲۵ درصد نفت و گاز، ۱۰ درصد روانابها، ، ۲۰۰۰ گونه گیاهی (با بیش از ۴۵۰ گونه گیاهی دارویی)، در این استان قرار دارند.
استان کهگیلویه و بویراحمد ۹ درصد از جنگلهای کشور (حدود ۲۰ درصد کل زاگرس)، را در خود جای داده است، همچین ۵۶ درصد استان را جنگل ها پوشانداند از این لحاظ استان مقام اول را در پوشش جنگلی کشور داراست
ولی با این همه، جز محرومترین استانهای ایران میباشد.
خبرجنوب فارس :محتمل ترین نام جایگزین برای استان “زاگرس” است. اما در کنار این نام که یادآور سلسله جبالی در غرب و جنوب غربی کشور است اسامی دیگری مانند ایلات، آریو برزن، دنا، پارت، پارسیان، گجستان ،تامرادی و….نیز مطرح شده است.
موافقان تغییر نام می گویند: “نام کهگیلویه و بویراحمد طولانی و دارای تلفظ سختی است و نگارش آن در امور اداری مردم مشکلاتی را ایجاد کرده است علاوه بر این نام شمولیت ندارد و با وجود طولانی بودن فقط ترکیبی از نام دو شهرستان از هفت شهرستان این استان است”. برخی از موافقان تغییر نام را اولین راهکار توسعه در استان می دانند.
اما مخالفان تغییر نام معتقدند: “این نام با هویت تاریخی و فرهنگی یک قوم مرتبط است و با اعمال سلیقه شخص یا گروه خاصی نمی توان آن را تغییر داد.
تغییر یک نام با سابقه چند صد ساله یعنی پاک کردن حافظه تاریخی یک قوم و یک فرهنگ.
مشکلات این استان و عقب ماندگی آن با تغییر نام حل نمیشود”.
در کنار این استدلالها مباحث قومی، تاریخی و جغرافیایی مهمی هم مطرح می شود.
به عنوان مثال برخی از اهالی شهرستانهای بهمئی و گچساران که در مجاورت استان خوزستان قرار دارند، به دلایل تاریخی خواستار پیوستن این شهرها به خوزستان هستند.
استان کهکیلویه و بویر احمد در حد فاصل استانهای خوزستان، فارس، بوشهر و چهارمحال و بختیاری واقع شده و رسما یکی از مناطق محروم کشور است.
این استان هفت شهرستان به نام های بویراحمد (یاسوج) ، سی سخت (دنا)، کهگیلویه (دهدشت)، بهمئی (لیکک)، گچساران (دوگنبدان)، باشت و چرام و یکهزار و هفتصد روستا دارد.
اصلی ترین ویژگی فرهنگی و اجتماعی استان، ساختار عشایری و ایلی درحال گذار آن است.
بعد از انقلاب این ساختار دستخوش تغییر اساسی شده است.
هم اکنون ۵۰ درصد مردم استان در شهر زندگی می کنند، با این حال هنوز موقعیت اجتماعی و هویت افراد حتی در جامعه شهری استان از طریق وابستگی به ساختار ایلی تعیین می گردد. این منطقه در گذشته، قلمرو ایلهای بویر احمد، طیبی، بهمئی، دشمن زیاری، بابویی بوده است.
اکثر مردم استان کهگیلویه و بویراحمد، به زبان لری صحبت می کنند که یکی از گویش های اصیل اقوام ایرانی است.
هنوز كه هنوز است بسیار انسانهای اندیشمندی هستند كه اعتقاد دارند شاید وقت تغییر نباشد و چسبندگی و تعصب آنان به نام استان بیشتر است ولی خیلیها هم اعتقاد به تغییر دارند.
این دو گروه متعلق به یك منطقه نیستند و در درون مناطق از هر دو گروه وجود دارد. بپذیریم كه این موضوع باید موردبررسی قرار بگیرد تا یكبار سفره آن پهنشده و جمع شود.
نباید از طرح آن بترسیم. مگر نه اینكه میگوییم ما انسانهای اندیشمند و اهل فكریم، پس بگذاریم بدون تعصب به این موضوع پرداخته شود. اكنون دیگر بحث “واو” و “ك ب” نیست. بحث استفاده از ابزارهای جاری در كشور است. اینگونه فكر نكنیم كه اگر اسممان عوض شد به ما زیاد پول میدهند و از ما بیشتر خوششان میاید
نام گذشته و تاریخ کهگیلویه و بویراحمد؛ استاني كه اينك به كهگليلويه و بويراحمد معروف است اگر چه نزديك به نيم قرن است كه در تقسيمات جغرافيايي ايران به اين نام مشهور شده اما همواره از سرزمين هاي آباد ايران بوده و در دوره هاي تاريخي گوناگون نام هاي مختلفي داشته است.
مردم بازرنگي (برزنگي) از شاخه نژادي ماردها يا آماردها ريشه يافته كه يك دسته از آنان در روزگار هخامنشيان و سلوكيان تا ساسانيان در پارس پادشاهي بومي داشته و يك دسته در دوران اسلامي رمهاي عشايري را سامان دادهاند كه در تواريخ و جغرافياي اسلامي به زمهاي بازرنگان و زميگان (گيلويه و كوگيلويه) ناميده شدهاند.
جايگاه پادشاهي اين دو گروه در دره هاي انزان در سرزمين بختياري و كوگيلويه و ممسني بوده و دسته ديگر از اين مردم در سرزمين بيضا و بويراحمد جاي داشته كه برابر گزارش استخري -۱- انشان يا انشانك ناميده مي شد و در روزگار آغازين اسلام (بيضا) نام يافته بود.
اينان كه مرزهاي جغرافيايي شان هم مرز اقوام باستاني پارسين ها، پاراتاكن ها، الماييدها و كاسيان در لرستان بودند بنا به فرماني كه پادشاهان بزرگ به آنها داده بودند، مي توانستند در ديوار مرزي زيردست خويش سكه ها يا نگاره ها بزنند و اين سكه ها و نگاره ها را براي داد وستدهاي بازرگاني مردم خود بكار اندازند.
سكه هاي بدست آمده از پادشاهان بازرنگي پيوستگي به دوران گونه گوني داشته و هريك برابر زمان فرمانفرماي خود، نقش و نگاري در آن سكه مي زده است كه در برخي از آنان نگاره درفشي يا مرغي يا آتشگاهي به دبيره (خط) پهلوي هخامنشي و اشكاني و ساساني و در يكي از رويه و پشت آن سكه نامي از فرتيگرا، فراتيگرا، فرماذار (فرماندار) و فراتيكار يا ملكا (پادشاه) ديده شده است كه نشانگر شاهكي يا فرمانفرماي دارندگان سكه ها بوده است.
بازرنگان داراي سازمان گستردهي قومي بودند، كه شاهان بوميشان ميتوانستند سكههايي ضرب نموده و به جريان بيندازند. كوتشميد از پژوهشگران اروپايي دربارهي اين شاهان و سكههاي ضرب شدهي آنان مينويسد:
«يك دسته از اينان سكههاي نقره، منحصراً با متن پهلوي هستند و در پشت آنها آتشگاهي نمايانده ميشود. در اين دسته سه دورهي مختلف مشخص است: در دورهي اول صاحبان سكهها عنوان مبهم فرتيكر، دارند و در جوار آتشكده درفشي ظاهر است. در دورهي دوم لقب «ملكا» ديده ميشود.
به جاي درفش در اينجا (ستوني) به چشم ميخورد، كه مرغي بر آن نشسته است. (مظهري از ورثر غنو، و اشارهاي به آتش بهرام). در دورهي سوم (ملكا) جامه پارتي در بر دارد. آتشگاه به تنهايي ديده ميشود و اغلب (معني) نيز در كنار آن هست. از شاهزاده و امرايي كه نام آنها برروي سكهها آمده است، هفت تن در دورهي اول، سه تن در دورهي دوم و ده تن در دورهي سوم كه بعضي داراي اسامي هخامنشي هستند مانند:
ارتخشتر (اردشير) و داريا و (دارا) و شايد به آن دليل كه ادعا ميكردهاند، از نبيرههاي پادشاهان به اين نام هستند. برخي ديگر آنطور كه در دورهي ساسانيان رايج بوده، داراي نامهاي مذهبي از قبيل: نرسي و يزديگرت (يزدگرد) هستند و بقيه نامهايي داشتند كه در افسانههاي مقدس پيشين مانند: منوچهر بود، و دستهي دوم عبارتند از: سكههاي مسين كه اوايل به زبان يوناني و در ادوار بعد به زبان پهلوي هستند. همپاي اين تغيير زبان در نوع نقوش نقش (سراپيس) و سكههاي غيريوناني داراي نقش (ميترا) نيز هستند.
اين پادشاهان بومي كه روزگار آغاز پادشاهي ساسانيان در سرزمينهاي ياد شدهي پيشين پادشاهي بومي داشتند، و از آن پس نامي از ايشان جز آنكه در سفرنامهي ابودلف در سدهي سوم اسلامي آمده كه خواهر اردشير دختر پادشاه مرد، شوهر خود شاه يمن را كشته بود، و ما به چگونگي آن داستان پرداختيم، نشاني در تواريخ پيش از اسلام از دوران ساسانيان جز آنچه بر شمرديم به دست نيامده، اما در رويداد نامهها و جغرافياي آغازين اسلام از سازمان قومي آنان به نام رم بازرنگ و زميگان كه درهم آميخته و يكي شدهاند آگاه ميكرديم.
سازمان رم بازرنگان دوران اسلامي در جغرافياي دوران اسلامي از پنج رم يا زم و زومه و جومه كُردان (بيا بان گردان) در سرزمين پارس به نامهاي: رم، ذيوان، رم لوالجان، رم كاريان، رم بازرنگان و رم زميگان (گيلويه) نام برده ميشود كه هر يك داراي پادشاهي بومي بودند، كه از سوي پادشاه بزرگ به اين كار برگزيده ميشدند.
نويسندگان كتب جغرافياي اسلامي هر يك از ديدگاه و پويش و پژوهش خويش از چگونگي سازمان اين رمها گزارشي را مينماياند. ابن خرداد در اين باره مينويسد: «كردان در پارس چهار (زومه) دارند كه مهمترين آنان زومهي حسينبن گيلويه است، كه رم بازرنجان نام دارد و تا شيراز چهارده فرسنگ فاصله دارد.
استخري نيز مينگارد:
رم بازرنجان، پيش (بزرگ) ايشان شهريار كرد است، و رَم به او باز خوانند، و با جيلويه (رم گيلويه) پيوند كرده بود، بعد از ايشان قاسمبن شهريار مقدم ايشان بودي و اكنون موسيبن ابراهيم انتقال كرده است و رياست در خاندان ايشان است.
مقدسي شامي مينويسد:
رمها، پنج رم دارند كه بزرگترين آنها رم احمد بن صالح است، كه به ديوان معروف است. سپس رم شهريار كه به رم بازرنجان (بازرنگان) نامبردار است. اين رم در سمت اصفهان است.
گزارش بالا نشان ميدهد كه رم بازرنگ كه يكي از گستردهترين رمهاي پارس بوده و تا شيراز چهارده فرسنگ دوري داشته بود، پس از سالها جدايي از رم گيلويه يا زميگان به انگيزهي قومي و نژادي با پيشامدهاي ديگر با رم گيلويه يكي شده است و اين رم را پس از يكي شدن به نام رم گيلويه خوانده گرديده است. چنانكه در اين زمان استان بازرنگان و زميگان را كوگيلويه و بويراحمد ميخوانند.
بهتره اسم این استان رو بزارن استان زاگرس
نامی که در ان به قومیتی اشاره نشده باشد قطعا با موافقت همگانی مواجه خواهد شد.بی شک مسوول مربوطه بهترین نام را انتخاب خواهد کرد
قطعا زاگرس نام شایسته تری است و اگر طرح این موضوع عملی شود قطعا بهدنفع استان خواهد بود
باید دنا بذارن
بی شک باید نامی برخاسته از فرهنگ و طبیعت و صلح و نوعدوستی باشه و اسامی مثل گجستان یا تامرادی مترادف با جنگ و کشتار اونهم هموطنان نه بیگانگان هست و چندان مناسب نیست…
کاش دنا بزارن !
نظر سنجی چه جوریه !!
کی و کجاست ؟!
دنا چقدر اسم قشنگیه !
مگه نه !!
دنا باشه خوبه
دنا باشه خوبه…
دنا هم آسونهتلفظش !
هم یک اسم جدیده !
من موافقم …
به نظرم عالیه تغییر نام
دنا بشه !
شیک و راحته !!
آریوبرزن بی نظیر است
دنا
دوستمون خوب گفت نحسی این استان از اسمش است باید باید باید عوض بشه
به نظر من دنا از همه بهتره !!
حتما عوض بشه
پیشنهاد من پارسیان
واقعا یک قدم برای پیشرفت محسوب میشود
اتفاقا خیلی خوبه که اسم استان عوض بشه. اصلا اسمش جالب نیست و خیلی هم طولانیه، کسی نمیتونه تلفظش کنه…
پس جالب شد یک مخالف هم ندیدم
پس بگو مخالفا پیرمرد پیرزن ها هستند که تعصبی برخورد میکنند
درود بر خبرجنوب
دنا گزینه خوبی است
پارسیان
یا آریوبرزن اگه نشد این دوتا همون زاگرس
چون ماشین دنا هم است بهترین گزینه برای شناخته شدن است
زاگرس یا دنا
پارسیان
زاگرس بذارید
کی میخوان تغییر بدن
نکبت و بدبختی از اسم استان است
آریوبرزن عوض کنید
دنا
آریوبرزن
زاگرس یا گجستان
مثل اینکه همه پارسیان میگن
ولی با عرض معذرت همون زاگرس عالی است باتشکر
بشار بذارید زیبا است
موافق تغییر نام
آریوبرزن یا زاگرس
دنا نماد عظمت است
هر چی بو بهتر از ک ب
پارسیان
دنا
زاگرس
اریوبرزن
پارسیان یا اریوبرزن
آریوبرزن یا پارسیان
اریوبرزن
پارسیان لحاظ شود
دنا زاگرس هر کدوم خوبه
اریوبرزن
اریوبرزن
تامرادی یا آریوبرزن
گجستان هم قشنگ است یا گجستان یا زاگرس
درود برشما
پارسیان
آقا هر چی میذارید بذارید فقط این اسم نحس رو بردارید از استان
دنا
خدایی عوض کنید اسم استان رو
فقط فقط فقط تامرادی
پارسیان عالی است
از بین دنا ،پارسیان ،اریوبرزن و زاگرس هر کدومش عالی است
آریوبرزن شیک و برازنده است توی دنیا
یعنی تا آریوبرزن وایساده نباید چیز دیگه ای بگذارن
تامرادی بهترین گزینه
فقط زاگرس
پارسیان زیباترین واژه میباشد